علیرضا کلبادی نژاد؛ قاسم پورحسن؛ رحمت الله محمودی
چکیده
در مقاله حاضر دیدگاه علامه درباره چالشبرانگیزترین مباحث مربوط به جاودانگی نفس، مسئله سعادت و شقاوت ذاتی، ادراکات اعتباری موردبررسی قرار میگیرد. علامه با تفکیک ادراکات اعتباری از ادراکات حقیقی، نظام معرفتی را مطرح میکند که پیش از ایشان در فلسفه اسلامی بیسابقه است. نظریه اعتباریات اجتماعی علامه بهخوبی نحوه شکلگیری نظامات ...
بیشتر
در مقاله حاضر دیدگاه علامه درباره چالشبرانگیزترین مباحث مربوط به جاودانگی نفس، مسئله سعادت و شقاوت ذاتی، ادراکات اعتباری موردبررسی قرار میگیرد. علامه با تفکیک ادراکات اعتباری از ادراکات حقیقی، نظام معرفتی را مطرح میکند که پیش از ایشان در فلسفه اسلامی بیسابقه است. نظریه اعتباریات اجتماعی علامه بهخوبی نحوه شکلگیری نظامات اجتماعی، زندگی جمعی و بنیانهای اخلاق و حقوق را توضیح میدهد. در ادامه مقاله به بررسی نتیجه معرفتی نظریه «اعتباریات» در مسئله جاودانگی و نسبت ادراکات اعتباری و حیات پس از مرگ که از ابداعات ابتکاری معرفتشناسانه علامه است؛ میپردازیم.در این نوشتار کوشش نویسنده بر این است که به تبیین نظریه علامه طباطبائی در فناناپذیری نفس پرداخته و رابطه آن را با نظریه اعتبارات اجتماعی توضیح دهد. در پژوهش حاضر نظر علامه طباطبایی درباره وجود جوهری به نام نفس، استدلال علامه در اثبات جاودانگی نفس و ابداعات علامه در اعتباریات اجتماعی و نتایج و پیامدهای معرفتی آن در بحث جاودانگی نفس بررسی خواهد شد.اهمیت بحث جاودانگی نفس با ایضاح مفهومی نظریه اعتباریات که پیشفرض معرفتشناسی علامه در موضوع جاودانگی است امکانپذیر خواهد بود. جایگاه این بحث نیز با فهم صحیح مبانی، مفاهیم، اهداف و روش بحث علامه امکانپذیر است. بدین منظور ابتدا باید روش صحیح علمی را جهت استخراج نتیجه مطلوب اتخاذ نمود.
بازخوانی و تفسیر ایدههای متفکران شاخص مسلمان
غلامرضا جمشیدیها؛ رضا مختاری؛ رحمت الله محمودی
چکیده
جریان موسوم به مکتب تفکیک که پایهگذار آن میرزا مهدی اصفهانی و شاگردش شیخ محمود حلبی است، یکی از دیدگاههایی است که برای تبیین معارف الهی و نحوه نیل به آن شکل گرفته است. بانیان این مکتب برهانآوری و عقلانیت را حجاب اصلی رسیدن به عمق مطالب و معارف دین شمرده و به مقابله با آن پرداختهاند. ایشان دلیل به اشتباه افتادن فلاسفه و متکلمین ...
بیشتر
جریان موسوم به مکتب تفکیک که پایهگذار آن میرزا مهدی اصفهانی و شاگردش شیخ محمود حلبی است، یکی از دیدگاههایی است که برای تبیین معارف الهی و نحوه نیل به آن شکل گرفته است. بانیان این مکتب برهانآوری و عقلانیت را حجاب اصلی رسیدن به عمق مطالب و معارف دین شمرده و به مقابله با آن پرداختهاند. ایشان دلیل به اشتباه افتادن فلاسفه و متکلمین را اهل برهان و تعقل بودن آنان دانسته و در راستای نقد آن معتقدند تمام معقولاتِ بدیهی ظلمت بوده و طلب معرفت از این راه عین گمراهی و ضلالت است و برهانآوری در کسب معرفت مساوی با ابطال و هدم اسلام میباشد. مقاله حاضر، با روش توصیفی و تحلیلی، ضمن نشان دادن جایگاه عقل و برهان در مکتب تفکیک به نقد نحوه حصول معرفت از منظر این مکتب پرداخته است. برررسی معرفت شناسی دینی در مکتب تفکیک نشان میدهد با طرد عقلانیت در این مکتب و عدم ارائه ملاکی معتبر در سنجش معارف دینی و نبود راهی برای تعامل با دینگریزان به عنوان ملاک مشترک، مهمترین نقاط ضعف مبانی معرفت شناسی در این مکتب است.